ایمپلنت های مغزی یکی از حوزههای داغ فناوری است که نهتنها میتواند به برخی بیماران کمک شایانی کند، بلکه راهکارهای جدیدی برای تعامل با فناوریهای گوناگون را برای افراد عادی امکانپذیر میسازد. اکنون تحقیقات جدید نشان میدهد که چنین ایمپلنتهایی میتوانند شخصیت افراد را به شیوههای مختلفی دستخوش تغییرات نمایند.
آیا ایمپلنت مغزی میتواند دردسرساز باشد؟
ایلان ماسک در اواخر سال گذشته میلادی اعلام کرد که نورالینک در طی ۶ ماه آتی، ایمپلنتهای خود را وارد فاز آزمایشهای انسانی میکند. اگرچه قشر هدف اصلی چنین ابزارهایی، بیمارانی هستند که در استفاده روزمره از وسایل دیجیتال مشکل دارند؛ اما به نظر میرسد که جاهطلبیهای او بسیار بزرگتر است و تمایل دارد روزی محصولات نورالینک را برای مقاصد تجاری در اختیار عموم نیز قرار دهد.
البته نورالینک اولین شرکتی نیست که به سراغ استفاده از ایمپلنت های مغزی میرود و موسسههای گوناگونی در گذشته روی چنین حوزهای تمرکز داشتهاند. بیماران متعددی هم از ایمپلنتهای مذکور برای بهبود کیفیت زندگی خود بهره میگیرند که از بارزترین نمونههای آن میتوان به ایمپلنت رایج برای بازگرداندن شنوایی یا دستگاههای پایش سیگنالهای مغزی برای پیشبینی حملات صرع اشاره کرد. اگرچه چنین فناوریهایی هنوز در مراحل اولیه خود قرار دارند، اما مطالعات نشان میدهد که استفاده از آنها میتواند تاثیرات محسوسی روی مغز داشته باشد.
روفسور آنا وکسلر از دانشگاه پنسیلوانیا که در حوزه اخلاق پزشکی و قوانین سلامت فعالیت دارد، اذعان میکند که افراد دارای ایمپلنت های مغازی ممکن است دچار حس شدید وابستگی به این دستگاهها شوند و حتی تغییراتی را در حواس خود تجربه کنند. او اشاره دارد که قبل از استفاده گسترده از چنین فناوریهایی، باید پژوهشهای بیشتری روی مضرات و آسیبهای اخلاقی ناشی از آنها صورت بگیرد. البته تاکنون مورد خاصی از بروز مشکلات جدی ناشی از ایمپلنت گزارش نشده است؛ ولی مواردی از تغییر عملکردهای شناختی مغز که فرای کاربرد اصلی چنین دستگاههایی هستند، به ثبت رسیدهاند.
شایان ذکر است که تغییرات ناشی از ایمپلنتها لزوماً منفی نیستند و میتوانند جنبههای مثبتی روی زندگی افراد داشته باشند. برای مثال بیماران مبتلا به پارکینسون که از چنین ایمپلنتهایی برای تحریک عصبی مداوم مغز کمک میگیرند، ادعا کردهاند که حس خودشناختی آنها نسبت به قبل از جراحی بهبود یافته است و اکنون توان کنترل بیشتری از خود نشان میدهند. بیماری پارکینسون میتواند موجب اختلال هویتی شود و به مرور افراد را در انجام کارهای روزمره و ساده، ناتوان سازد.
در سوی دیگر اما موارد منفی از تاثیرات ایمپلنتهای مغزی هم گزارش شده است. پروفسور فردریک گیلبرت از دانشگاه تاسمانی در استرالیا اشاره دارد که در مصاحبههای متعددی با بیماران، متوجه شده است که آنها دچار اختلال در خودشناسی شدهاند. البته این اختلال به گونهای نیست که فرد به شکل کامل خود را فراموش کند، اما اغلب آنها موافق هستند که حس متفاوتی نسبت به پیش از جراحی کاشت مغزی دارند. برخی از افراد هم دچار احساس اعتماد به نفس کاذب درباره تواناییهای فردی میشوند؛ برای مثال یک زن ۵۰ ساله که فکر میکرد میتواند به تنهایی یک میز بیلیارد را از زمین بلند کند در نهایت موجب آسیب به خود شد.
با وجود مشکلات و ابهامات گفته شده، ایمپلنتهای مغزی هنوز به عنوان درمانی با پتانسیل بالا برای بهبود بیماریهای مختلفی مثل پارکینسون، اختلال وسواسی – جبری، افسردگی و صرع محسوب میشوند و تحقیقات گستردهای در طی سالهای اخیر پیرامون استفادههای درمانی آنها در جریان بوده است. همچنین پیشرفت هوش مصنوعی و مهندسی پزشکی باعث جذب سرمایههای خصوصی و نظامی به این زمینه شده است که احتمالاً نتایج آن در سالهای نهچندان دور در حوزههای مختلف مشهود خواهد بود.